با ما بیست فکر کنید...

صفحات رسمی ما در مجازی کمکی برای موفقیت شما

با ما بیست فکر کنید...

صفحات رسمی ما در مجازی کمکی برای موفقیت شما


📰 درهمه ی مقطع ها
📚📙 #انواع_سوالات
📚📙 #انواع_کتاب_های_کار_و_گاج_و_کلاغ_سفید_و...
📚📙 #برای_همه_رشته_ها ◀◀◀ #کاردانش_و_فنی_نظری+
📚📙 #انشا،تحقیق،پاورپوینت،ماجراهای من و درسام همه ی رشته ها و...❤❤
برای درخواست کتاب و... به ایدی مراجعه کنید @Pishi6sm
کانال ما در تلگرام: @GamBeGam_96_97

بایگانی

انشا،موضوع: مروارید های درخشان

پنجشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ۱۲:۵۸ ب.ظ

*مروارید های درخشان *

امروز هوا غمناک است و من هم دلم گرفته نمی دانم چرا؟ابرهای سفید پنبه ای امروز به رنگ خاکستری شده اند آسمان هم مانند من دلگیر است و بغضی درون گلوی خود حبس کرده است.

  آسمان کم کم به رنگ سیاهی درمی آیند بالاخره اشک های زیبای آسمان سرازیر می شوند؛همه ی این زیبایی ها و اتفاق ها در یک کلمه ختم می شود

باران !

  صدای زیبای باران مرا به وجد می آورد باران مرا به یاد اشک هایم می اندازد که بر روی گونه هایم سر می خورند و گونه هایم را نوازش می کنند.

  باران همانند مروارید های زیبایی به زمین می آیند و گل های تشنه را در آغوش می گیرند و به آنها نشاط و سرحالی را منتقل میکنند.

  باران برای من یادآور بوی کاهگل خانه ی مادربزرگ است؛باران که می بارد بوی کاهگل به مشام می رسد و این بوی خاک آدم را مدهوش وافسونگر

می کند.

  امروز روز زیبایی است و من به بیرون می روم تا از طبیعت زیبا لذت ببرم وقتی زیر نم نم باران قدم برمی دارم آرامش سرتاسر وجودم را فرا می گیرد و به روحم نشاط و شادی می بخشد.

  آفتاب از پشت ابر های ناراحت و غمگین بیرون می آید و با نور گرم و شادی بخش خود همه جارا روشن می کند و قاصدک ها همراه نسیم به استقبال رنگین کمان می روند و من امروز با این همه زیبایی واقعا شیفته

طبیعت شده ام .

  • علیرضا غلامی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی